18 مخزن برای جستجوی تصاویر زیبا
این پست مرتبا اپدیت خواهد شد
یکی از جذابترین لذتهای اینترنت دیدن تصاویر زیباست.در این سالها به دفعات سایتهای متعددی را دیدم که هرکدام در نوع خود گنجینه بزرگی از تصاویر متعدد و فوق العاده بوده اند. در این پست سعی می کنم به تعدادی از آنها اشاره کنم. عدد 18 ذکر شده در عنوان پست برای شروع است وبه مرور انها را افزایش خواهم داد.پس شماهم اگر سایتی را می شناسید که از قلم افتاده در کامنتها ذکر کنید تا بدینجا اضافه کنم (more…)
به اميد ديدار
نتايج اوليه امتحان دستياري پزشكي امسال ساعاتي قبل اعلام شد. نتايجي محيرالعقول كه حرف و حديث بسيار زيادي دارد. اما تجربه ساليان متمادي نشان داده آنچه به جايي نرسد فرياد است.
بگذريم! اين وبلاگ دوباره به خاموشي خواهد رفت. وعده ديدار دوباره ما اسفند ٨٩.
هميشه شاد باشيد و
به اميد ديدار.
اپديت: بسيار ممنونم از محبتهاي شما خوانندگان گرامي كه با كامنتهاي خوبتون منو شرمنده خودتون كردين. واقعيت اين است كه وبلاگ نويسي ان هم در مورد يك موضوع تخصصي مثل آيتي كار دشواري است. بخصوص كه خوانندگان فهميده اين وبلاگ بسيار هم حساس هستند و بحق انتظار دارند كه مطلبي كه ارائه ميشود خالي از اشكال باشد. براي مني كه در اين زمينه اطلاعات كافي ندارم، نوشتن هر پست نياز به چندين و چند ساعت مطالعه پايهاي دارد. در بهترين حالت هم نوشتهها خالي از اشكال نخواهند بود. وبلاگنويسي براي من يك امر تفريحي نبوده و نيست بلكه يك روند خودآموزي مداوم هست. تمام اين روند خودآموزي هم در برابر ديدگان خوانندگان شكل گرفته است. تصور ميكنم علت توجهي هم كه به نوشتههاي اين وبلاگ شده همين آماتوري بودن نوشتههاست. همگان بخوبي احساس ميكنند كه يك شيفته اينترنت در زير چشمان آنها سعي ميكند درسهايش را خوب پس بدهد. هرچند بهترين نوآموزان هم نميتوانند در حد اساتيد فن ظاهر شوند. در اين بين هستند اساتيدي كه سالهاست نوآموزان بسياري را تحمل كردهاند و ديگر طاقت اشتباهات آماتوري را ندارند. به آنها نيز حق ميدهم.
اگر وبلاگنويسي نياز به دقت فراوان و مطالعه بسيار دارد اما در توييتر اينگونه نيست. به همين دليل براي آن دسته از عزيزاني كه تمايل دارند در يكسال آينده هرازگاهي با نوشتههاي كوتاهم مواجه شوند ميتوانند اكانتم در توييتر را دنبال كنند. سعي ميكنم هرگاه مطلب جالبي ديدگاهي نظري لينكي… در مورد وب بنظرم رسيد بي هيچ قيد و بندي در توييتر منتشر كنم. به اميد ديدار شما در توييتر:
تاثير اينترنت بر فيلم، موزيك، كتاب، روزنامه و…
اين نوشته هم ممكن است در تضاد با بسياري از واقعياتي باشد كه شما آن را بديهي فرض كردهايد. كماكان ان را بگذاريد به حساب « پريشان گوييهاي فلان بن هيچ كس». اگر خواستيد آن را جدي بگيريد ميتوان در كانتها بيشتر در مورد آن بحث كرد.
چيزي كه در اين مطلب تحت عنوان «محصولات فرهنگي» از آنها نام برده ميشود اشاره به دستهاي از كالاها دارد كه بار فرهنگي داشته، توليدكننده زحمات فكري زيادي براي آن متقبل شده و طبعا انتظار دارد متناسب با آن زحمات، بهايي متناسب دريافت كند. شايد از همينجا باشد كه مفهوم «كپي رايت» سربرآورده باشد. فارغ از اين كه «كپي رايت» يك مفهوم درست هست يا غلط؟ يك مفهوم براي حمايت از توليدكننده هنري است يا براي استثمار مصرف كننده؟ و…. بايد پذيرفت كه در دنياي كنوني چيزي به نام «كپي رايت» سالهاست در تمام كشورهاي مدرن مورد پذيرش و اجرا قرار گرفته است. قبل از شروع بحث اين مطلب بديهي را ذكر كنم كه چون در كشور ما «كپي رايت» به معنايي كه در تمام دنيا مرسوم هست جايگاهي ندارد، پس هيچكدام از مطالب اين بحث ربطي به كشور ما ندارد.
معتقدم اينترنت – جدا از تاثيرات مثبت يا منفي آن بر روي محصولات فرهنگي- كلا مفهوم كپي رايت را متحول كرده است! معتقدم اگرچه شركتها و موسسات حامي «كپي رايت» به شدت هرچه تمامتر سختگيريهاي لازم را در مورد اجراي كپي رايت در تمام كشورهاي متعهد به اين قضيه دنبال ميكنند اما دير يا زود بايد در تفكر خود تجديدنظري اساسي كنند[ كما اينكه تاكنون هم عقب نشينيهاي بسياري برخلاف ميلشان داشتهاند اما هنوز كافي نيست!! ] .ميخواهيم نيم نگاهي داشته باشم به آينده احتمالي كه در انتظار هركدام از اين مدياها- يا همان محصولات فرهنگي- خواهد بود. طبعا آينده بصورت كامل قابل پيش بيني نيست اما بعضي حدسها را ميتوان تا حدودي صائب دانست:
بنظرم تمامي توليدكنندگان محصولات فرهنگي بايد دو نسخه از هر محصول را در ذهن خود مجسم كنند:
١- نسخه مجازي(آنلاين) آن محصول
٢-نسخهاي از ان محصول در دنياي واقعي.
دير يا زود همگان مجبورند- مجبورند نه اين كه راغب خواهند بود!- كه نسخه آنلاين را رايگان عرضه كنند. نكته كليدي بحثم همين است: اينترنت شما را مجبور ميكند
هرچيز كه قابل تبديل شدن به صفر و يك هست را رايگان عرضه كنيد!
فيلم: مهمترين حامي كپيرايت كماكان كمپانيهاي فيلم سازي هستند. بنظرم اين كمپانيها بهتر است خودشان نسخه آنلاين هر فيلم را به صورت رايگان در اينترنت قرار دهند. به خوبي ميدانيد كه سرعت اينترنت در نقاط مختلف دنيا آنقدر زياد هست كه به راحتي ميتوانند يك فيلم را با كيفيت DVD در چند دقيقه دانلود كنند. شايد بتوانند سايتي مثل رپيدشير يا نمونههاي ديگر را تعطيل كنند، حتي بعضي از سايتها و سرويسهاى مربوط به بيت تورنت را. اما تكنولوژي بيت تورنت و موارد مشابه را كه نميتوانند حذف كنند. بجاي حذف اين تكنولوژيها بهتر است وجود آنها را پذيرفته و خودشان را با شرايط جديد تطبيق دهند.
اما اين كمپانيها چگونه هزينههاي سنگين هر فيلم را تامين كنند؟ تصور من براين است كه هرچقدر هم فيلمها به صورت انلاين در دسترس باشند اما تجربه ديدن يك فيلم در سينما-آنهم سينماهاي مدرن امروزي با امكانات فوق تصور- تجربهاي نيست كه بسياري از افراد بخواهند از آن چشم پوشي كنند.
چيزي كه دنياي انلاين نميتواند به انسانها بدهد همين اجراي زنده هست: كمپانيها بايد به سمتي بروند كه دنياي انلاين توانايي ايجاد آن را نداشته باشد. شايد مثال دقيق نباشد. اما دقت كنيد هنري مثل تئاتر كمتر از دست اينترنت نالان است!
موزيك: كپي رايت در هيچ صنعتي به اندازه موزيك، آسيب نديده و نقض نشده است. اما ميبينيم كه كماكان صنعت موسيقي به حيات خود ادامه مي دهد. در اينجا نيز معتقدم توليدكنندگان موسيقي بايد نسخهاي از آثار خود را به صورت رايگان بر روي اينترنت عرضه كنند. اين اتفاق البته هماكنون براي بعضي از تركهاي خوانندگان انجام ميشود. از طرف ديگر برخلاف سابق كه شخص مجبور بود تمام آهنگهاي يك آلبوم را در قالب يك سي دي به قيمت چندين دلار بخرد، امروزه ميتواند هر ترك موزيك را به قيمتي نازل-اكثرا زير يك دلار- از فروشگاه آيتيونز دريافت كند. اگرچه اين تحول بزرگي در صنعت موزيك بود و هست اما بازهم كافي نيست!
صنعت موزيك- مثل صنعت سينما- بايد تجربهاي زنده در دنياي واقعي ايجاد كند كه دنياي انلاين توان ايجادش را نداشته باشد. به عبارت سادهتر شايد روزي برسد كه درآمد اصلي اين صنعت از اجراي زنده و كنسرتها بشود در حالي كه آلبومها رايگان و قانوني در اينترنت منتشر ميگردند.
كتاب: ورود آيپد اپل مفهوم كتاب خواندن را تغيير خواهد داد. كتابهاي بسياري بر روي وسايل الكترونيكي مثل آيپد مطالعه خواهند شد. اگرچه كتابهاي كلاسيك و آكادميك، كتابهاي فلسفي و ادبي سنگين تا مدتها در برابر اين موج مقاومت خواهند كرد- كه يكي از دلايل ساده آن عادت كتابخوانها به فرمت كلاسيك كتاب يعني جسمي فيزيكي است و دليل ديگر نفرت و بدبيني جماعت كتاب خوان نسبت به تحولات تكنولوژيك- اما به مرور ميتوان تصور كرد كه تمامي كتابها در كنار نسخه فيزيكي خود يك نسخه ديجيتالي نيز خواهند داشت. در حال حاضر اپل در حال همكاري با ناشران بزرگ كتاب است كه به يك راهحل منطقي براي فروش كتب ديجيتالي در فروشگاه ibooks خود برسد- همانند فروش قطعات موزيك و فيلمها و سريالهاي تلويزيوني. اين اتفاق منجر ميشود به ظهور كتب ديجيتالي فراواني كه بعضي رايگان هستند و بعضي هم با قيمتهاي نازل.
اما معتقدم در گذر زمان كتابها نيز مجبورند نسخه ديجيتالي خود را رايگان عرضه كنند. اينجا هم ناشرين بايد به تجربه فيزيكي كتابخوانها در دنياي واقعي تكيه نمايند. هرچقدر هم كه كتب الكترونيك و دستگاههاي مربوطه پيشرفت كنند بازهم افراد بيشماري خواهند بود كه شخصا ترجيح ميدهند كتاب را همچون جسمي فيزيكي در دست بگيرند و ان را مطالعه كنند. اين اتفاق صرفا محدود به نسلهاي گذشته نخواهد بود. نسلهاي آينده نيز با وجود خو گرفتن به كتب الكترونيك، كتب فيزيكي را كامل از كتابخانه خود حذف نخواهند كرد.
روزنامه- مجله و كلا نشريات: بنظرم ژورناليستها پيش از ديگران به تغييرات بنيادين اينترنت بر حوزه كاري خود گردن نهادهاند. در اينجا هم ژورناليستها و كمپانيهاي نشر ژورنال مجبورند محتويات انلاين خود را رايگان عرضه كنند. در مقابل نسخ چاپي-كاغذي آنها اگرچه با فروش كمتري نسب به قبل از ظهور اينترنت مواجه شدهاند اما كماكان خوانندگان ثابت و خاص خود را دارند.
اين ليست را ميتوان براي ساير موارد نيز ادامه داد: از جمله نرمافزارها ، برنامههاي تلويزيوني، ويديوها ، گيمها و … در اين موارد هم من معتقدم توليدكنندگان بايد نحوه تفكر خود را عوض كنند: يعني بجاي اين كه اول محصولي را توليد كنند و بعد اينترنت و كاربران آن را موظف كنند كه از شرايط آنها طبعيت كنند؛ بهتر است ابتدا خصوصيات و تواناييهاي بيشمار اينترنت را خوب فرابگيرند و بعد محصول خود را به گونهاي طراحي، توليد و منتشر كنند كه تجربهاي متفاوت و مكمل تجربه آنلاين براي خريداران به همراه داشته باشد.
البته در مورد نرمافزارها و سايتهاي اينترنتي هم ميتوان مدلي متناسب با گفتههاي بالا ايجاد كرد. براي مثال يكي از مدلهاي كسب درآمدي كه بنظرم دقيقا منطبق با شرايط روز اينترنت هست مدلهاي كسب درآمد به شيوه freemium است. يعني ارائه يك محصول(نرم افزار يا سرويس اينترنتي) با دو بسته مختلف: يكي با امكانات محدود اما رايگان براي عامه كاربران و ديگري امكاناتي بيشتر اما همراه با هزينه براي كاربران شركتي، حرفهاي و خاص.
طبعا هر روز كه اينترنت گسترش بيشتري مييابد امكانات و مدلهاي بيشتري نيز براي كسب درآمد براساس اينترنت و متناسب با اينترنت اختراع خواهد شد. اين نوشته ميخواهد تاكيدي بر يك جمله ساده اما مهم داشته باشد:
هر چيزي بايد خودش را با اينترنت هماهنگ كند اگر كه تمايل به ادامه حيات دارد!
لطفا نوشتههاي اين وبلاگ را از طريق فيد اصلي ان دنبال فرماييد. ممنون از حمايت شما
٢٦٠٠٠ تومان قيمت اينترنت با سرعت يك گيگابايت در ثانيه
اپديت: همانگونه كه دوستان هم در كامنتها اشاره كردهاند هرجا كه عبارت «بايت» آمده بايد به «بيت» تصحيح شود. عذرخواهي بسيار مرا بخاطر اين اشتباه ببخشيد. اين پست بسيار شتابزده در نيمههاي شب نوشته شد و متاسفانه بدون هيچ گونه ويرايشي منتشر گشت. با اينحال تجربه بسيار خوبي بود براي اين كه بفهمم دوستان مختلف هركدام چگونه در برابر اشتباهاتم واكنش نشان ميدهند.ممنون از همه شما كه با دقت نوشتهها را دنبال ميفرماييد.
سرعت اينترنت شما در چه حدي است؟ آيا مثل من مجبوريد از دايال آپ با سرعت ٥٦ كيلوبايت استفاده كنيد؟ يا اينكه از اينترنت مثلا ADSL با سرعت حداكثر ١٢٨ كيلوبايت براي كاربر خانگي استفاده ميكنيد؟ [بگذريم كه همين ٥٦ و ١٢٨ هم دروغين است!! ]
بعضي وقتها ميگوييم فلان كشور عقب مانده است. كلمه «عقب مانده» آنقدر استفاده شده كه كمكم معنا و مفهومش كاملا لمس نميشود. در اينطور موارد بد نيست يك مقايسهاي انجام شود تا عمق فاجعه مشخص گردد.
هنگ كنگ از اين ماه اينترنت با سرعت ١ گيگابايت به شهروندانش ارائه ميدهد
symmetrical 1 Gbps service for just $26 a month
براي اين كه دقيق متوجه مفهوم جمله بالا شويم بد نيست چند چيز بديهي را بخاطر بياوريم:
هر ١٠٠٠ كيلوبايت برابر است با ١ مگابايت
هر ١٠٠٠ مگابايت برابر است با ١ گيگابايت
در نتيجه هر ١٠٠٠،٠٠٠ كيلوبايت برابر ميشود با ١ گيگابايت.
در هنگ كنگ ١ گيگابايت يا همان ١٠٠٠،٠٠٠ كيولابيت را ميدهند ٢٦ دلار ( تقريبا ٢٦ هزار تومان)
در ايران اينترنت ١٢٨ كيلوبايت را ميدهند ماهي چند؟
نكته: بجز قيمت توجه بفرماييد كه وزير مخابرات قبلي فرمودند كاربر ايراني نيازي به بيشتر از ٥١٢ كيلوبايت ندارد. از آن طرف چند وقتي هم ميشود كه به كاربران خانگي بالاتر از ١٢٨ كيلوبايت نميدهند.
حال تصور كنيد: در هنگ كنگ،وزير مخابراتش بگويد كاربر هنگ كنگي نياز به اينترنت بيش از ٥١٢ ندارد. و يا كاربران خانگي ان حداكثر سرعت اينترنت آنها بشود ١٢٨ كيلوبايت!
بنظرم بد نيست قيافه چشم باداميها را براي لحظاتي تجسم كنيم.
حالا فهميديد معناي عقب ماندگي چيست؟
اين بار كه خواستيد پول شارژ اينترنت را بپردازيد به ياد اين نوشته بيافتيد!
نوشته هاي اين وبلاگ را از طريق فيد اصلي آن دنبال كنيد. ممنونم
گودر (گوگل ريدر) چيست؟
بسيار پيش آمده كه ديدهام مفهومي را كه من بايد با كلي جان كندن تبديل به نوشته كنم شخص ديگري به راحتي آب خوردن و به سادهترين شكل ممكن تبديل به نوشتهاي وبلاگي كرده است. قضيه وقتي حادتر ميشود كه اين شخص –كه اصلا هم ادعاي آي تي نويسي ندارد- يك مطلب بسيار ساده روان و كاربردي در مورد يكي از امكانات اينترنت بنويسد. اين زماني است كه واقعا از خودم مايوس ميشوم!! متن زير از همان دست نوشتههاست. متن را از وبلاگ دوستي برداشتم كه با اينكه آي تي نويس نيست و بيشتر خاطرات روزانه مينويسد اما بسيار ساده و خوب گوگل ريدر را توضيح داده. به وبلاگش لينك نميدهم 🙂 بدليل آنكه قولي داده و هنوز اجرا نكرده است. همچنين مطمئنم كه نوشتههاي اينجا را نميخواند. پس با خيال راحت متن وبلاگيش را ميدزدم تا زماني كه خودش متوجه شود و همچون طوفاني بر سر من نازل گردد!!
*و اما گودر! بعضی از دوستان پرسیدن گودر چیه… خب من واقعا نمیدونم چجوری توضیح بدم… سعی میکنم یه جوری بگم که مفید باشه و اگر دوستی خواست توضیحات منو کامل کنه تو کامنت ها بنویسه و من زیر این پست اضافه میکنم:
«گودر» در واقع مخففه کلمه ی «گوگل ریدر» ه. اول کار شما باید یه اکانت گوگل داشته باشید یا به عبارتی تو جی میل یه یوزر نیم برای خودتون درست کنید. تو مرحله ی بعدی وقتی وارد این باکس جی میلتون بشید، بالای صفحه و سمت چپ یه سری لینک هست که یکیش همین » ریدر»ه. روش که کلیک کنید، احتمالا تو صفحه ی شما چیزی نمایش داده نمیشه چون کسی توی لیستتون نیست. اما شما اونجا میتونید وب لاگ های مورد علاقه تون رو ساب اسکرایب (درست گفتم؟!) کنید. و همون جا بخونید. و میتونید دوستان دیگه ای رو که مثل شما توی گودر هستن رو فالو کنید. خب مهمترین قسمتش این جاست. تو گودر دو تا گزینه ی خیلی کاربردی هست یکی شیر کردن یا به اشتراک گذاشتن و یکی دیگه لایک زدن. که خب نشونه ی میزان علاقمندی شما به مطلبیه که میخونید. وقتی شما مطلب کسی رو شیر میکنید همه دوستانی که شما رو فالو کردن میبینن… وقتی هم شما کسانی رو فالو کنید هر چیزی رو که اون ها به اشتراک میذارن میبینید… .
وقتی شما دوستای خوبی رو فالو کنید که خوب تشخیص بدن و سلیقه شون باب میل شما باشه… هر گورد گردی مثل اینه که شما ساعت ها وب گردی کردید… چون اون دوستان مورد علاقه هاشون رو به اشتراک میذارن… خبر های جدید… پست های عالی… همه ی چیز هایی که ساعت ها برای پیدا کردنشون باید وقت گذاشت… گلچین شده روبروی شماست… و شما میتونید لایک بزنید و نشون بدید خوشتون اومده یا شیر کنید که دوستان خودتون هم اون مطلب رو ببینند.
بعد از مدتی شما میشید عضو خانواده ی گودر! دوستان زیادی پیدا میکنید و دامنه ی اطلاعات و دوستی هاتون وسیع تر از اینی که هست میشه… (گفتم بعد از مدتی نه همین فرداش!!)
برای شروع میتونید دوستی رو اد کنید… یا از مطالب پر بیننده ی خود گودر استفاده کنید… یا اصلا از بین کسایی که یه مطلبی رو لایک زدن… برید تو صفحات شیر آیتمشون و ببینید اگر مطالبشون خوبه فالوشون کنید و اینا!
خطاب به نويسنده اصلي متن: تا زماني كه بقولت عمل نكني از لينك خبري نيست 🙂
پي نوشت: يكي از مدهاي رايج اين هست كه به محض اينكه چيزي در بين افراد بسياري مقبوليت مييابد، گروهي هم شروع ميكنند به آسيب شانسي آن پديده. اگر در حد آسيب شانسي باشد خب بسيار هم مفيد است اما تقريبا در اكثر موارد تبديل ميشود به ايراد گرفتن و خودي نشان دادن[ انگار كه تنها مشخصه فهيم بودن يك شخص ايراد گرفتن از عيوب ديگران است آنهم به زنندهترين شكل ممكن] نمونه آن را هم به تازگي در گوگل ريدر ديدهايم!! هنوز مدت كوتاهي نگذشته از زماني كه دوستان گودري مطالب طنز يا شما بگوييد هجو حتي هزل منتشر كردهاند كه از آن طرف عدهاي فرياد وامصيبتا-وا اسلاما سر دادهاند كه ادب و تربيت از گودر رخت بربسته. بنظرم بهترين پاسخ به اين عزيزان لبخندي ساده است. اما امشب در بين نتهاي گودر، مطلبي از خانم «نسترن» خواندم كه ديدم بسيار بهتر از لبخند ساده پاسخگوي فرمايشات منتقدان است. از خواندن اين نت لذت ببريد و يك لايك هم به نت نسترن خانم بزنيد:
به تعداد هر بی ادب در گودر حداقل پنج شیش تا خانوم پرورشی وجود دارد
البته اگر به من بود آقايون پرورشي رو هم اضافه ميكردم، ميشد «معلم پرورشي» 🙂
اپل ١٥ پله صعود كرد
اين روزها كمپاني اپل تنها براي كاربران جذاب نيست؛ بلكه سهامداران و سرمايهگذاران در اپل نيز به همان ميزان روزهاي بسيار خوبي را ميگذرانند.
هرسال ليستي منتشر ميشود تحت عنوان Fortune 500 rankings كه در ان ٥٠٠ كمپاني بزرگي كه بيشترين سود سهام را عايد سهامداران ميكنند ليست ميشوند. ليست امسال نشان از آن دارد كه اپل با ١٥ پله صعود در اين ليست به جايگاه ٥٦ رسيده است. اين ميزان اگرچه زياد است اما كماكان در حوزه صنايع كامپيوتري، اپل پس از كمپاني HP و DELL قرار دارد.
سه كمپاني بزرگ Wal-Mart, Exxon Mobile, and Chevron در راس اين ليست قرار دارند. در بين شركتهاي اينترنتي اولين آنها آمازون است كه در رده ١٠٠ قرار دارد و ديگري گوگل كه در رده ١٠٢ ليست قرار گرفته.
اين ليست در حقيقت بيانگر موفقيت شركتها تا پايان سال ٢٠٠٩ است. در سال ٢٠١٠ موفقيت خيرهكننده محصول جديد اپل يعني ipad ميتواند باز هم جايگاه اپل را در اين ليست ارتقا محسوسي بدهد.
اپل يك كمپاني روبهرشد و بسيار مهيج است. چه بخواهيم چه نخواهيم سالهاي پيش رو بيش از پيش «اپلى» خواهند شد. پس بهتر است از هم اكنون خودمان را براي ان روزها آماده كنيم.
Dropbox: آپلود فايل با امكانات نوين وب٢ [+دعوتنامه]
براي آپلود فايل در اينترنت سايتها و سرويسهاي بسيار متنوعي وجود دارد. ديد سنتي به اين قبيل سايتها عمدتا بر ميزان فضايي كه در اختيار شما قرار داده ميشود متمركز است يعني هر سايتي كه گيگابايت بيشتري به شما بدهد بهتر است!
اما در عرصه وب٢ ديگر حجم چندان مهم نيست.هم اكنون سايتهايي هستند كه تا ١٠٠ گيگابايت فضاي رايگان به شما ميدهند( چنين سايتي به كار شما ميآيد؟؟ پستهاي بعدي اين وبلاگ را بخوانيد). اكنون نكته مركزي و اصلي تواناييهاي هر سرويس در زمينه sharing بيشتر و راحت تر + امكان دسترسي به ان از طرق متعدد: موبايل، دسكتاپ، لپ تاپ، منزل ، محل كار و…. است.
يكي از نمونههاي بسيار خوب در اين زمينه سايت دراپ باكس است. روش استفاده از اين سايت بسيار ساده است:ابتدا در ان عضو ميشويد. سپس نرم افزاري دارد كه از اينجا دريافت ميكنيد. پس از نصب ان، در كامپيوتر –موبايل شما يك فضاي جديد ايجاد ميشود. اكنون شما دراپ باكس را به كامپيوتر خود آوردهايد!
هر وقت خواستيد فايلي را اپلود كنيد كافي است ان را بكشيد به داخل فولدر مربوطه و رها كنيد. دراپ باكس خودش فايل را به فولدر مربوطه ميبرد ان را با اكانت شما در اينترنت sync ميكند.
مزيت مهم دراپ باكس در اين است كه شما ميتوانيد اين فايل ارسال شده را به صور مختلف درآوريد: يعني ان را كاملا پرايوت كنيد و فقط خودتان استفاده كنيد يا پابليك كنيد و همگان دسترسي داشته باشند و يا اينكه مشخص كنيد كدام يك از دوستان شما به ان دسترسي پيدا كنند. در حقيقت دراپ باكس مفهوم اشتراك فايل را متحول كرده است. دراپ باكس بصورت اوليه، فضاي ٢ گيگابايت رايگان در اختيار همگان ميگذارد.
دراپ باكس در مسابقات امسال تككرانچ جزء سرويسهاي برتري بود كه برنده جوايزي هم شد. توصيه ميكنم براي يكبار هم كه شده اين سرويس خوب را تست كنيد.
لينك دعوتنامه: بر روي اين لينك كليك كنيد. يادتان نرود! زماني كه در سايت عضو شديد براي دوستان خود نيز دعوتنامه بفرستيد!!
كدام گوشىهاى موبايل در دنيا برتر مىشوند؟
در نوشتههاي قبلي به بررسي اپراتورهاي موبايل و همچنين استانداردهاي موجود در شبكههاي موبايل پرداختيم. اكنون ميخواهيم جزء سوم از اكوسيستم موبايلي را بررسي كنيم.
در اين اكوسيستم، گوشيهاي موبايل در حقيقت گيرنده محسوب ميشوند.به عبارتي بي واسطه ترين رابط كاربر با اينترنت. طبعا اين قسمت از اكوسيستم موبايل براي اكثريت افراد بيشتر شناخته شده است. اما نكته ظريفي اينجا وجود دارد، اكثر كاربران- بخصوص با توجه به وضعيت موبايل در كشور ما- دقت نميكنند كه اين گوشيهاي موبايل خودشان تحت تاثير دو فاكتور گفته شده در پستهاي قبلي هستند يعني اين كه آن گوشي بسيار خوب از كدام استاندارد قابليت پشتيباني دارد؟ همچنين گوشي مورد نظر آيا توسط اپراتورهاي مهم مورد استفاده هست يا خير؟ فرض كنيم موارد بالا براي تمامي گوشيها يكسان باشد: كدام گوشيها نسبت به بقيه برتري پيدا خواهند كرد؟
قبل از ورود به بحث بار ديگر تاكيد ميكنم كه تمامي اين بحثها مربوط به آن قسمت از بازار است كه ما اصطلاحا بعنوان گوشيهاي هوشمند يا smartphone ميشناسيم. بعبارتي گوشيهايي كه ميتوان بر روي انها سيستم عامل نصب كرد، برنامه اضافه كرد و تغييراتي در ان داد. در صورتي كه قسمت حجيمي از بازار شامل اين گوشيها نيست.يعني عمدتا گوشيهاي ارزان قيمت و حتي ميان قيمت قابليت تغييرات بسيار محدودي دارند. در اين قسمت از بازار همان رتبهبندي قديمي –كه احتمالا همه شما از ان باخبريد- تا سالها حاكم خواهد بود: ١-نوكيا ٢-موتورولا ٣-سامسونگ ٤-ال جي ٥-سوني اريكسون (كه ممكن است در طول زمان اندكي جابجا شوند).
حال برسيم به هسته اصلي بحث و احيانا بسيار مناقشهانگيز:
گفتيم كه در بازار گوشيهاي هوشمند عامل تعيين كننده سيستم عامل است. اين سخن اگرچه تاحدودي درست است اما كاملا دقيق نيست. دقيق ترين عبارت ممكنه ميتواند چنين باشد – كه توصيه ميكنم به مفهوم ان كاملا دقيق شويد:
مهمترين عامل در برتري گوشيهاي موبايل در آينده، قدرت اكوسيستم آن است و نه فقط سيستم عامل آن.
در نوشتههاي قبلي از عبارت «سيستم عامل» استفاده شده بود. مثلا: آيفون-ويندوز-اندروئيد و…. اما در اينجا ميخواهم آن سخن را دقيقتر كنم و بگويم باز خود سيستم عامل هم تمام ماجرا نيست: آن چيزي كه مهم است اكوسيستمي است كه سيستم عامل گفته شده جزئي از آن خواهد بود. يعني چه؟ با مثال توضيح ميدهم:
– آيفون: آيفون توانسته اكوسيستم بسيار قدرتمند بسازد. دو جزء اصلي اكوسيستم آيفون ١- سيستم عاملي كه بر روي گوشيهاي موبايل آيفون نصب شده ٢- جزء بينهايت مهمي كه تقريبا هيچ كس به اهميت كليدي و بنيادين ان اشارهاي نميكند:app store
به همين منوال ساير اكوسيستمها نيز از دو جزء ساخته شدهاند: يك نسخه از سيستم عامل كه بر روي گوشيها نصب ميشوند و يك جزء دوم كه نامهاي متعددي به ان داده شده و من در اينجا- با استناد به ويكي پديا- به آن digital distribution platform ميگويم.
هركدام از اين پلتفرمها يك آدرس رسمي در اينترنت دارند(application market places). براي مثال:
– آيفون: app store
– اندروئيد: android market
– RIM: كه app world گويند.
– نوكيا: ovi
– مايكروسافت: windows marketplace
پلتفرم مهمتر از سيستم عامل:
من شخصا معتقدم در يك اكوسيستم ، ماركت (=اپ استور ) به مراتب مهمتر از خود سيستم عامل است! يعني معتقدم تمام قدرت آيفون بخاطر سيستم عامل بسيار خوب ان نيست بلكه منشا اصلي قدرت ان در اپليكيشنهاي بسيار خوب و متعددي است كه براي آن منتشر شده.
به همين دليل: شخصا معتقدم اوپن سورس بودن يا نبودن سيستم عامل موجود در يك اكوسيستم چندان اهميتي در بررسي بازار ندارد بلكه مهم ان است كه SDK منتشره توسط شركت مربوطه چقدر بتواند developer هاي بيشتري را به سمت خود جلب كند.
قبل از برجسته كردن رگ گردنتان، باري ديگر به جمله بالا دقت كنيد: نگفتم اوپن سورس بودن را دوست دارم يا ندارم! نگفتم با ارزش است يا بي ارزش – كه بايد بگويم شخصا تفكر و محصولات اوپن سورس را دوست دارم و برايش هم بسيار ارزش قايلم- بلكه گفتم اوپن سورس بودن سيستم عامل تاثيري در جهت بازار نخواهد داشت.
به همين دليل است كه با وجود اينكه گوگل سيستم عامل اندروئيد را اوپن سورس منتشر كرده و با وجود اينكه آيفون سورس بسته است و سختگيريهاي اپل در اين زمينه باعث رنجشهاي زيادي شده اما صحنه اصلي رقابت در ماركتپليس آنها است و نه در هسته سيستم عامل آنها.
در حال حاضر اپل قويترين و غني ترين ماركتپليس( اپ استور) موجود در وب را دارد. پس از ان آندروئيد قرار گرفته. سايرين با فاصله بسيار از اين دو قرار دارند. در اينجا ميتوان به RIM، مايكروسافت و نوكيا اشاره كرد.
پس ميتوان حدس زد كه بازيگران اصلي در اين حوزه طي ٥-١٠ سال آينده چند مورد بالا و رقباي احتمالي آيندهاي هستند كه بتوانند اكوسيستم خود را بوجود بياورند. براي مطالعه بيشتر توصيه ميكنم اين لينك مفيد ويكي پديا را ببينيد.
كدام برندها در اين اكوسيستمها حضور دارند؟
در اين لينك ويكي پديا ميتوانيد ليستي تقريبا كامل به همراه مقايسه امكانات هركدام از گوشيهاي هوشمند بيابيد:
– آيفون: فقط خود اپل در اين اكوسيستم حضور دارد.
– اندروئيد: مهمترين برند HTC است. اين شركت تايواني توانسته عنوان عمدهترين توليدكننده گوشيهاي آندروئيد را از آن خود كند. هرچند در اين قسمت كمپانيهايي مثل موتورولا و سامسونگ و … نيز حضور دارند.
– ويندوز موبايل: بازهم HTC عمدهترين توليدكننده گوشيهاي مبتني بر ويندوز موبايل است.
-نوكيا( سيمبين- ممو و…): اكنون اصليترين توليدكننده اسمارت فونهاي مبتني بر سيمبين خود نوكيا هست.
توجه به بعضي آمارها جالب است:
– در طي سه سال گذشته كماكان نوكيا با سيستم عامل سيمبين بيشترين درصد اسمارت فونها را از ان خود داشته. اما در طي اين مدت هر سال درصد نوكيا از اين بازار كاهش يافته.
– هنوز RIM دومين توليدكننده بزرگ اسمارت فونهاست. در طي اين سه سال درصد بازارش افزايش يافته.
– و ميرسيم به اپل با آيفونش: سومين برند مطرح اسمارت فونها كه هر سال درصد بازارش جهش محسوس داشته.
– اندروئيد نيز افزايش بسيار خوب و چشمگيري داشته است. بسياري معتقدند اندروئيد اصليترين رقيب آيفون است.
– در اين بين شركتهايي مثل palm همانگونه كه قبلا اشاره كردم چارهاي جز خارج شدن از گردونه رقابت ندارند. اگر اخبار را دنبال كرده باشيد طي چند روز اخير كمپاني پالم براي فروش عرضه شده و در اين بين HTC يكي از خريداران عمده ان است.
– اتفاقات مربوط به HTC را با دقت دنبال كنيد! در آينده از اين برند بسيار خواهيم شنيد!!
براي درك اهميت دنياي موبايل و علت تاكيد بسيارم بر روي آن به تازهترين اظهارات اريك اشميت( مديرعامل گوگل) دقت كنيد:
با ما همراه باشيد با ادامه بحث از طريق فيد اصلي وبلاگ. ممنون از لطف شما
تكنولوژيهاى مورد استفاده در شبكههاى موبايل كدامند؟
در پست قبلي نيم نگاهي داشتيم به جايگاه اپراتورهاي موبايل و تاثيرات آنها بر سمت و سوي اينده موبايل و اينترنت. اكنون در اين نوشته ميخواهيم جزء دوم اكوسيستم موبايل را بررسي كنيم.چه تكنولوژيهايي در شبكههاي موبايل استفاده ميشوند؟
تنوع بسياري در اين قسمت به چشم ميخورد. براي راحتي بيشتر در فهم مطلب معمولا از نسل اول دوم سوم چهارم استفاده ميكنند. نسل اول را تقريبا در ايران تجربه نكردهايم.تجربه ما- و بسياري در جهان- با نسل دوم موبايل شروع شده است.
نسل دوم ( 2G ): يا همان GSM كه براي همه ما آشناست و هم اكنون بيشترين كاربر را در جهان دارد.
نسل مابين ٢ و ٣ : 2.5G –2.75G اين نسل در ايران با عنوان GPRS شناخته ميشود.
نسل٣ (3G ) : همان نسلي كه در ايران تجربه نكردهايم اما در بسياري از نقاط جهان استفاده ميشود.
نسل مابين ٣و٤ : 3.5G – 3.75G عمده چيزهايي كه بعنوان به روزترين استانداردها ميشناسيم متعلق به اين نسل است. احتمالا تاكنون عناويني مثل HSDPA , EV-DO و .. را شنيدهايد. نكته جالب اين است كه چيزي كه ما بنام mobile WIMAX ميشناسيم در حقيقت از استاندارد IEEE 802.16e-2005 استفاده ميكند كه متعلق به همين نسل است و نه نسل چهارم!
نسل ٤ (4G) : آخرين نسل موبايل كه تاكنون در دسترس قرار گرفته است. عمده تمركز ما بر اين نسل است. خود اين نسل به دو خانواده تقسيم ميشود:
خانواده 3GPP : كه بيشتر تحت عنوان LTE Advanced شناخته ميشوند.
خانواده WIMAX : اين خانواده از استاندارد IEEE 802.16m استفاده ميكند.
Mobile broadband در نسل اول و دوم معنايي نداشت. تازه از نسل ٢.٥ است كه اين اصطلاح مصداق مييابد. پس طبيعي است كه تا اينجا اينترنت بر روي موبايل تجربهاي جذاب نباشد. با آمدن نسل سوم اينترنت موبايلي شكوفا ميشود. همزمان با گسترش كاربران اينترنت موبايلي، شبكههاي موبايل نيز به سمت استفاده از نسل سوم و نسلهاي مابين ٣و٤ گرايش مييابند. طبعا تا قبل از اين زمان، پديده شگفتي مثل آيفون نميتوانست به چنين جايگاهي برسد. امروزه آيفون و نمونههاي مشابه با تكيه بر سرعتهاي نسبتا بالاي اينترنت بر روي موبايل توانستهاند لذت تجربه اينترنت موبايلي را بهبود چشمگيري ببخشند.
اكنون هم دنياي موبايل و هم دنياي اينترنت در آستانه يك جهش بزرگ و مهم هستند. طبعا طي سالهاي اينده تكنولوژيهاي متعدد ديگري به ليست اين نسل اضافه خواهند شد. اما در حال حاضر چيزي كه بيشتر تحت عنوان نسل چهارم واقعي از ان نام برده ميشودLTE Advanced يا به اختصار LTE است. LTE مخفف Long-term-evolution است.
مدتي است تحولات مربوط به LTE را با دقت در اينترنت دنبال ميكنم. چند نكته وجود دارد كه نشانگر تعيين كننده بودن اين استاندارد است:
– هر ٤ اپراتور بزرگ امريكا – و حتي اپراتورهاي كوچكتر ان- برنامههايي براي تست راه اندازي و پشتيباني از LTE دارند. از طرف ديگر ساير اپراتورها مثل O2 – vodafone و… نيز اعلام كردهاند كه تمايل دارند شبكه خود را به نسل چهارم ارتقا دهند. بدين ليست اضافه كنيد اپراتورهاي چين و هند را – همانطور كه در پست قبل ديديم حدود يك ميليارد مشترك دارند- كه هنوز از نسل ٢ استفاده ميكنند و اعلام كردهاند تمايل دارند از نسل ٢ به نسل ٤ جهش تكنولوژيك كنند. همه اين اتفاقها به مرور در طي سال ٢٠١٠ و پس از ان رخ خواهد داد. در نتيجه طبيعي است كه به مرور و با گسترش پوشش جغرافيايي و همچنين كاهش هزينهها كاربران بيشتري بدين سمت گرايش پيدا كنند.
– شايعات بسياري است كه مدل بعدي گوشي آيفون – كه احتمالا طي چند ماه آينده به بازار ارائه خواهد شد- از نسل ٤ موبايل پشتيباني خواهد كرد. اين خبري بسيار مهم و سرنوشت ساز است. چون علاوه براين كه كاربران كنوني آيفون و آي پد و آيپادتاچ را به نسل ٤ سوق خواهد داد، بر روي ساير توليدكنندگان نيز تاثير گذاشته و انها را به توليد گوشيهايي متناسب با نسل ٤ تحريك خواهد كرد.
– نسل ٤ از ipv6 پشتيباني خواهد كرد. با توجه به اين كه ipv4 تقريبا به مرحلهاي رسيده كه ديگر جايي براي گسترش ندارد به همين دليل اگر دستگاههاي موبايل و غيرموبايل بيشتري بخواهند به اينترنت وصل شوند طبعا نياز به سوييچ به ورژن جديد يعني ipv6 كاملا احساس ميشود.
– سرعت بالاتر منجر به ورود سايتها و سرويسهاي بيشتري از اينترنت به دنياي موبايلها خواهد شد. براي استفاده از بسياري از اين امكانات نسل چهارم به خوبي پاسخگوست.
ناگفته پيداست كه كمپانيهايي ميتوانند نقشي كليدي در آينده دنياي موبايل و اينترنت داشته باشند كه در نسل ٤ حضوري موثر و پررنگ داشته باشند.
اين وبلاگ سعي خواهد كرد در حد توان خود به اين مهم توجه بيشتري داشته باشد. در نوشتههاي آينده سعي خواهد شد اجزاء ديگر اكوسيستم موبايل مورد بررسي قرار گيرند.
ادامه اين بحث را با فيداصلي اين وبلاگ دنبال نماييد. با تشكر
گوگل ريدر و ادبيات
مهمترين فايده گوگل باز اين بوده كه از طريق آن توانستم پروفايل ايرانيان بسياري را بيابم. آنها را به گوگل باز و همچنين گوگل ريدر خودم اضافه كردم. هر روز ايرانيان بيشتر و بيشتري را در گوگل ريدر پيدا ميكنم و نوشتهها و مطالب به اشتراك گذاشته شده توسط انها را ميخوانم.
نميدانم قبلا هم وضعيت گوگل ريدر همينطور بود يا نه؟ اگرهم بوده اينقدر تماس نزديك بين افراد نبود. به نوعي شايد بتوان گفت در ان زمان پراكندگي بيشتري بود و هر گوشه ان يك كلوني كوچك مشغول به فعاليت بود بدون اين كه از كلونيهاي نزديك خود باخبر باشد.
حالا وضع فرق كرده است. ارتباطات بسيار نزديكتر شده و بحثهاي بيشتري را در ان ميتوان ديد، خواند، دنبال كرد و حتي در ان شركت كرد. مطالب انواع مختلفي دارند: از سياست گرفته تا دين تا نكات اجتماعي و مسايل مربوط به اينترنت و…
چيزي كه بشدت مرا به فضاي كنوني گوگل ريدر وابسته كرده است فضاي ادبياتي كنوني ان است. قبل از ادامه صحبت اجازه دهيد خاطرهاي نقل كنم:
مرحوم رضا سيدحسيني- بزرگ مردي كه ادبيات اين سرزمين به او مديون است- در اولين همايش نقد ترجمه ادبي در سخنراني خود به نكته جالبي اشاره كرد( نقل به مضمون): «بازيهاي زباني» رمان نويسان متاخر فرانسه – اشاره به «رمان نو»- براي بسياري هيجان انگيز است. اما فرانسويان خبر ندارند كه مولانا قرنها پيش به وفور از بازيهاي زباني در اشعارش استفاده كرده است و بعد شعري از مولانا خواند- كه متاسفانه در خاطر ندارم- و در حين خواندن بر روي ميز سخنراني شروع كرد به ضرب زدن.
اين خاطره را نقل كردم براي اين كه بگويم بسياري از نوشتارهاي موجود در گوگل ريدر كنوني مرا به ياد ان سخنراني و اشاره استاد به بازيهاي زباني مياندازد. در كلمه كلمه نوشتارهايي كه در وبلاگها و يا خود گوگل ريدر ميخوانيم بازيهاي فراواني با زبان ميشود. راز جذابيت جملات كوتاه و چند كلمهاي موجود- ان چيزي كه به نام مينيمال مشهور شده- در همين است. با كلمات بازي ميشود مفاهيم به چالش كشيده ميشوند فرمها مدام در حال تغيير هستند و سيلي از كلمات هر لحظه در حال جاري شدن است.
طبعا كسي كه رغبتي به خواندن رمان يا داستان كوتاه ندارد و اصولا لذتي از ادبيات نميبرد و تمايلش به سمتي است كه نامش را مطلب «مفيد» ميگذارد، در اين همه «عيش مدام» چيزي نمييابد مگر «وقت تلف كردن».
من اما فضاي كنوني گوگل ريدر را بسيار دوست دارم. نميتوان ان را با موارد ديگر مقايسه كرد. اما با اغماض فراوان، اگر بخواهم اين فضا را با سايرين مثل فرندفيد-فيسبوك-بالاترين-توييتر و … مقايسه كنم (مكانهايي كه در ان كاربران ايراني تجمع كردهاند) واضحا غلظت ادبيات در گوگل ريدر بسيار بالاتر است.
فضاي كنوني گوگل ريدر مرا به ياد سالهايي مياندازد كه چيزي به نام اينترنت نداشتم و مجبور بودم تمام لذت خود را از دل رمان و داستانهاي كوتاه بيرون بكشم( ان سالها كتاب هاي منتشره به مفهوم كتاب نزديكتر بودند). اما اكنون كه سالهاست كتابها خاك ميخورند و … منتشر ميشوند، چيزي مثل گوگل ريدر ميتواند-هرچند ناكامل- تاحدودي ان فضا را برايم زنده نگه دارد.
دوستان گودريم! من اين لذت بي پايان را مديون شما هستم: شمايي كه كلمات در زير قلمتان به رقص درميايند؛ شمايي كه قدرتي دوباره به واژهها ميدهيد؛ شمايي كه همانند بسياري از ما « در زبان زندگي ميكنيد» بدان عشق ميورزيد، با آن بيدار ميشويد و به خواب ميرويد.
دوستان گورديم! من اين لذت بيشمار را مديون شما هستم: شمايي كه مطالب جذاب و خواندني و گاه دردآور را از گوشه كنار اينترنت پيدا ميكنيد از گوشه كنار زندگي خودتان و اطرافيانتان از گوشه كنار خاطرات خاك خورده اين و آن-و گاه خودتان- و همه را بي هيچ منتي در اختيار من و سايرين ميگذاريد؛ شمايي كه با به اشتراك گذاشتن مطالبي كه خواندهايد مرا به ياد دوستاني مياندازيد كه كتابي را به دستم ميدادند و با ذوق بسيار ميگفتند:اين را بخوان! اين را بخوان!
دوستان گودريم! من اين عيش مدام را مديون شما هستم: شمايي كه با طنز و مطايبه در بحث هاي متنوع سيلي از اطلاعات را روانه ميكنيد. طنز را به مرحلهاي والاتر از انكه تصور ميشود ميرسانيد و با همين طنز مرتبا در حال تجربه مدام ساختارهاي زباني نو هستيد.
من همه را مديون شما هستم.
اپراتورهاى موبايل: اجزايى كليدى اما ناشناخته
سمت و سوي تحولات اينترنت را تنها زماني ميتوان بطور كامل درك كرد كه به اجزاي متعددي كه در اين ميان نقش دارند توجه كرد. در چندين پست سعي ميكنم نگاهي به اين اجزاي مهم داشته باشيم. ابتدا به نقش هركدام بصورت مجزا(تجزيه) و سپس نقش انها در ارتباط باهم(تركيب) توجه خواهد شد. در اين بين –لااقل در حال حاضر- اپراتورهاي موبايل نقشي بسيار كليدي دارند. اين اجزا –بدليل شرايط خاص كشور ما- شايد ناخواسته مورد غفلت قرار گرفتهاند.
اپراتورهاي موبايل را به نامهاي متعددي ميخوانند. ويكي پديا تعريفي ساده از ان دارد:
is a telephone company that provides services for mobile phone subscribers
اپراتورهاي موبايل را ميتوان برطبق معيارهاي مختلفي دستهبندي كرد: منطقه فعاليت، تعداد مشتركان، نوع تكنولوژى مورد استفاده انها و …. در اينجا بنظرم اين سه فاكتور بيشتر از سايرين مهم هستند.در ويكي پديا ليست بسيار خوبي وجود دارد كه اطلاعات مناسبي ميدهد.
١- جدول بصورت پيش فرض براساس تعداد كاربران چيده شده است. از اين لحاظ اپراتور چاينا تلكام با داشتن بيش از ٥٠٠ ميليون كاربر در رده نخست و در جايگاه بعدي ودافون با بيش از ٤٠٠ ميليون كاربر قرار دارند. همين دو اپراتور به تنهايي حدود يك ميليارد نفر را پوشش ميدهند! پس طبعا هرگونه تحولي در اين دو ميتواند بر روي طيف گستردهاي از كاربران اثر كند. براساس تعداد كاربران اپراتورهاي ايالات متحده از رده ١٦ جدول شروع ميشوند و يا اپراتور بسيار مهمي مثل NTT docomo كه در بازار ژاپن فعال است در رده ٢٥ از ٣٠ اپراتور بزرگ دنيا قرار دارد.
٢- پس علاوه بر تعداد كابران، احتمالا فاكتور ديگري هم بايد دخيل باشد: منطقه جغرافيايي. به همين دليل است كه اپراتورهاي امريكا با كوچكترين تغيير و تحولي تاثيري عميق بر كل صنعت موبايل ميگذارند. از اين ديد ٤ اپراتور بزرگ و اصلي امريكا يعني « verison wireless- AT&T – sprint nextel – T.mobile » به تنهايي ميتوانند نقشي بيشتر از ساير اپراتورها در سمت و سوي آينده موبايل و اينترنت موبايلي داشته باشند.
در مرتبهاي پايينتر ساير مناطق جغرافيايي حساس قرار دارند: بازار انگلستان بدليل اهميت و جايگاه جهاني انگلستان، بازار بسيار مهم ژاپن بدليل برخورداري از اخرين تكنولوژيهاي روز و ساير بازارهاي جهان صنعتي.
همچنين بازار كشورهايي كه زماني به عنوان در حال رشد شناخته ميشدند: چين و هند بدليل جمعيت بسيار زياد انها.
٣- تكنولوژيهاي بكار رفته توسط هر اپراتور نيز در اهميت و جايگاه جهاني ان موثر است.تقريبا همه انها از نسل دوم موبايل يعني GSM استفاده ميكنند. اما تعداد كمتري از انها نسل سوم را پشتيباني ميكنند. در اين بين نسل جديد يا همان نسل چهارم 4G ميتواند نقشي كليدي در رقابت انها داشته باشد. به همين دليل است كه بعضي از اپراتورهايي كه نسل سوم را در شبكه خود فعال نكردهاند تمايل بيشتري دارند كه از نسل دوم به نسل چهارم پرش كنند. طبعا اينجا نيز اپراتورهاي امريكا بسيار مهمترند. هر ٤ اپراتور بزرگ برنامههاي خود براي نسل چهارم را به ٢٠١١ موكول كرده بودند اما تغييراتي رخ داده و برنامههاي انها چندين ماه زودتر قرار است اجرا شود. اين اتفاق ميتواند شكاف تكنولوژيكي كه تاحدودي بين امريكا و سايرين مثل ژاپن و كره جنوبي ايجاد شده بود را كاهش بدهد.
در پست بعدي سعي خواهيم داشت نگاهي بياندازيم به انواع استانداردهاي موجود در شبكههاي موبايلي و رقابت بين آنها، احتمال موفق شدن هركدام و تاثير احتمالي آنها بر سمت و سوي دنياي موبايل.
از طريق فيد اصلي وبلاگ اين مبحث را دنبال فرماييد. متشكرم.
19 comments